مکن زغصه شکایت

ساخت وبلاگ

من معتقدم آدما از 12شب به بعد یه حرفایی میزنن،یه اعتراف هایی می کنن،یه حرکت هایی میکنن؛که هرگز در طول روز اون کارا رو انجام نمیدادن...واقعا جریانش چیه؟چرا آدما انقدر خودشونن؟عجیبه یه قدری،اینطور نیست؟.لبخند

​​​​​+جملات فلسفی من به هنگام بی خوابی.خنده

+هنوزم روی آهنگcourage-Cèlin Dion کلیک کردم.نیشخند

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 86 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

_تموم میشن همه ی این روزا .​​​​..

+هوم؟

_تموم میشه من...

+هوووممم

_میگم؟

+هوم؟

_چته؟

+هیچ

_هوووممم

+اوهوم

_میدونی؟

+میدونم

-خوبه

+عزا نمیگیرم

_هومممم

*مکالماتم با منه درونم.

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

مثلا چی می شد،بجای شب؛روز زمان استراحت میشد؟هوم؟البته منهای روزهای بهار ها؛بهار رو باید روزهاش نفس کشید،توی حیاط فرش پهن کرد و پشتی گذاشت و عصرها چایی بخوری و مست از عطر بهار نارنج بشی،اصن این شعار من مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 82 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

داشتم درس می خوندم که احساس کردم صدای بارونو میشنوم چون امشب هوا ابری بود پرده رو کشیده بودم پایین . یکم فاصله دادم بین دوتا از اون خط های افقی و دیدم دونه های ریز بارونو . ساعت 00:42شب بود و من هم وا مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

امروز غروب آفتاب و تابش اشعه هاش،نورش روی دیوار و سایه بون خونه یه جوریه که منو برد به 5_4سالگیم ؛معمولا این موقع ها داشتیم توی نخلستون با پیچک هایی که دراومده بودن دور درختا گردنبند درست می کردیم یا مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

یعنی کی می تونه بجز من این موقع شب بلند شه شیر قهوه درست کنه و بعد با بی میلی بهش زل بزنه؟هوم؟لیوان شیر قهوه ام جلومه و من صورتمو بردم جلوی بخارش و دست چپمو بعنوان تکیه گاه میذارم زیر چونه ام و  زل می مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

کجاست گوشه آسوده‌ای که چون نعلین،
خیال پوچ دو عالم برونِ در ماند

+براتون خیالی آسوده و ذهن و قلبی آروم آرزومندم❤

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 89 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

ولی نتونستم خودمو کنترل کنم و نیام پست بذارمخدایااااا؟؟؟؟خیلی عاشقتم...ممنونم که بهم اهمیت میدی و همش بارون میفرستی. اون ایموجیه که چشاش پر از قلبهعجب بارونی،عجب بارونی،عجب بارونی. خیلییییی عاشق و دیو مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 74 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

دوران قرنطینه زمان خوبی بود که بفهمم، اگه جوراباتون رو نشسته بودین و به هر دلیلی گم شده بود و... جوراب های باباتون هنوز هست. خنده 

+ولی علت اینکه آقایون کمتر سرما میخورن واحساس سرما نمیکنن و خیلی چیزای دیگه اینه که جوراباشون دقیقا تا زیر زانوشون هست و حکم ساپورت زیرشلوار رو داره براشون. چشمک

+مدیونید اگر فکر کنید رفتم سرکشو و از جوراب های نازنین و نو و دست نخورده ی بابام یکی کش رفتم. نیشخند

 

مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52

بَده … بَد بَدچه امیدی؟… چه ایمانی؟…کَرَک جان خوب می‌خوانیمن این آواز پاکت را دراین غمگین خراب آبادچو بوی بال‌های سوخته‌ات پرواز خواهم دادگرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باشبخوان آواز تلخت را ،ولیک مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 5:52